در انتظار گل نرگس...

  • خانه 

دلنوشته ام با بی بی دوعالم فاطمه اطهر (س)

13 بهمن 1396 توسط سميرا سلگي

​بسم الله الرحمن الرحیم

فاطمه جان ، مادر مهربانی سلام…

فاطمه جان روز گار بدی شده است،آنقدر بد  که دیگر کمتر کسی برای چادرت ارزش قائل است؛ ارزش که هیچ حتی  روزگار به جایی رسیده که ما را به خاطر حفظ و ارزشمند نمودن ارثیه شما به تمسخر می کشند?
مادر هستی! آنقدر از روزگار گله مندم که حال خراب مرا می بینی !!!?

خودت میبینی که با گل نرگست چه میکنند؟

میبینی غروب های جمعه چقدر دلگیر است؟

دلگیر بودن ما شیعیان بابت چیست؟ 

بابت گناهان زیاد ؟! یا بابت شکستن دل مهدی فاطمه؟؟؟?

هزاران سال است که از میان ما رفته ای وبه معبود خود رسیده ای ، اما هنوز هم نام فاطمه(س) با دلهایمان بد بازی میکند?

هنوز هم مظلومیت تو را میتوان دید?

انگار هنوز هم پا به پای مظلومیت  علی اشک میریزی?

بی بی جان ! بوی یاسی که  همه جا می‌پیچد ، دلم  را روانه قبر بی نشانت میکند…?

همه میگویند عجب صبری داشت زینب…این درست اما صبر تو چیز دیگری بود… این همه مصیبت ؛ داغ مادر ، داغ جان گداز پدر ،فدک فدک فدک!  غم مظلومیت مولا ، تنهایئش و بیشتر از همه دست و پای بسته مولا میان کوچه …یا شاید فریادهای از عمق جان مولا از فرط تنهایی وبی کسی اش در چاه…?

راستی بی بی جانم یک سوال؟ گریه های شبانه تو سوزناک تر بود یا گریه های مولا در نخلستان؟؟؟

 اما وایی از آن وقت که تو رفتی ؛علی ماند و تنهایی اش …علی ماند تنها تر از همیشه …

ما هیچ یک نمیتوانیم درک کنیم آن شب تاریک بر علی و فرزندانش چه گذشت???

شنیده ام که مولا ۴ قبر کند تا دست هیچ مزدوری به تو نرسد، اما یادت میاید به مولا چه گفتند؟ گفتند که غسل و کفن مولا صحیح نیست? ما باید خودمان دختر پیامبر را غسل کنیم??

 آن لعنتی ها دستور نبش قبر دادند وآنجا بود که مولایم  علی (ع)  خییلی محکم واستوار فریادی حیدری سر داد که هر گز چنین اجازه ای نمیدهم که نبش قبر کنید?

که همه از ترس در جای خود خشکشان زد وجرأت نکردند حتی یه یکی از قبر هااا نزدیک شوند?

مولا جان کاش این فریاد را زودتر سر می دادی? 

وهنوز که هنوز است جایت بی نشان و مخفیست?

 بی بی جان خدا میداند که چه قدر دلم برایت تنگ است … کاش میشد مرا هم به آن سرزمینی که مملو از بوی توست دعوت میکردی??

مادر عزیزم دوستت دارم ؛روایت داریم که هر کس حب فاطمه در دلش باشد می تواند اورا مادر خطاب کند? زیرا او مادر تمام هستیست ❤️

 4 نظر

          آرامشم وجودمولاست

27 آذر 1396 توسط سميرا سلگي
  • بسم الله الرحمن الرحیم
  • نمیدانم چرا ما انسانها همیشه به دنبال چیزی هستیم برای رسیدن به آرامش اما هر چه به آنها نزدیک تر میشویم آرامشمان را بیشتر از دست میدهیم!
  • بعضی وقت هاهست که آنقدر غبار غفلت ما را مینوازد که حتی اندوخته های زندگی خود را در دفتر خاطرات ذهنمان را نیز ورق نمیزنیم!!!
  •  این روزها،روزی نیست که خبرهای ناگوار قلبمان را نگران نکند ودر این هیاهوی پر زرق وبرق،دنیا ما را صدا نزند!!!
  • وما هر چه میخواهیم از این دریای طوفانی دور باشیم،بیشتر گرفتار بلا میشویم،خیال میکنیم راه نجات وآرامشمان در یکی از این امواج خلاصه میشود!
  •  بیاییددور از هیاهوی زندگی به خودمان فکر کنیم ؛امروز….!فردا دیر است، انبوه کار وقتی برایمان نخواهد گذاشت.
  • از همین الان بایدآینده نگر بود!!!
  • آیا این همه کارو تلاش ودوندگی برای چیزی غیر از آرامش است؟!
  • بیایید روحمان رااز آلایش غرور شستشو دهیم وبه این چتر گشوده در بالای سرمان بنگریم!!!
  •  ببینید این خدایی که جسم نیست برای ما که جسم هستیم، گوهرهایی مرغوب اما از جنس خودمان قرار داده تا اینکه نقطه اتصالمان با او وصل شود.
  • روزی موسی آرامش بخش مردمان عصر خود بود ویک روز هم عیسی دردهای مردمان زمان خود را شفا میدادو…
  • یک روز هم لبخند خدا خلاصه شد در وجود نازنین پیامبر گرامی وبه وسیله ایشان امید وطراوت وزندگی  وشادابی بخشید و 
  • امروز
  •  فرزندش مهدی موعود تک عصاره آرامش بخش هستی پناهگاهی شد برای ما… اگر جوهره ی زندگیمان او باشد غبار از زندگیمان میزداید وخواهیم رسید به همان آرامش خواستنیمان؛
  • بیایید جوهره وجودمان را به قدری از یاد او پرکنیم که جزءعطر خوشبوی محبت او چیزی به مشام کسی نرسد؛
  • یاد مداوم او روحمان را جلاء میدهد ودر 
  • آشکارا

    ونهان آلودگیها را از ما می زداید.

  • اوست همان که بهار طراوت وشادابی زندگی نامیده شده اما این بهار فقط در روزگار ظهورش تجربه کردنی نیست؛بلکه امروز اگر چه از نظر ها غایب است اما به قدری توانمند است که دل وجان را نشاط میبخشد وصیغل میدهد وغم وغصه را می زداید.
  • آری دوستان 
  • میتوان امروز را با یاد او نفس کشید ارزشهای با او بودن راحس کرد…
  • اگر انسانی با وفا یاشیم هر گز اورا از یاد نخواهیم بر …
  • اگردوستش داریم باید به یادش باشیم ودعایش کنیم تا بیاید…
  • واین نیز یادمان باشد که جاده محبت دو طرفه است هر چه بیشتر به یادش باشیم ،لیشتر به یاد ماست…
  •                                این پیام اوست 
  •              (گرم یادآوری یا نه، من از یادت نمیکاهم)
     1 نظر

    گل نرگس...

    25 آذر 1396 توسط سميرا سلگي

    در انتظار گل نرگس​

    • باز این جمعه هم امد ومن باحسرت جاده تنهایی دلم رامی نگرم
    • و همچنان در انتظار قاصدكی نشسته ام كه قرار است خبر از گامهای تو را براي من بياورد،
    •  گام های سبزو استوار و دستهای پر زمهرت را.
    •  آه اگر بيايي، چشمهايم که هیچ با تمام وجودم  سنگفرش راهت خواهم شد…
    • و آنگاه که تو مي آيی ،در هر قدمت 
    •  نهالی از عاطفه خواهی كاشت و  کبوتریی از کبوتران مانده در قفس را آزاد خواهي كرد.
    • آری تو می آیی…
    • وبا آمدنت روی هر درخت پر شكوه لانه اي  مملواز اميدو آرامش،برای كبوتران غريبت خواهي ساخت.
    •  وبا آن صداي  متین وطنین اندازت، بغض مانده در حبس فضا را می شكافی.
    • فضای بغض آلودی كه قلب پرندگان را از هر شاخه درختش آويزان كرده است.
    • تو با آن دستهای مهربانت بر قلبهای شقايق ها رنگ سبز اميد خواهي زد
    • و همچنان در انتظارت هستم ای گل نرگس …
     6 نظر
    • 1
    • 2
    خرداد 1404
    شن یک دو سه چهار پنج جم
     << <   > >>
              1 2
    3 4 5 6 7 8 9
    10 11 12 13 14 15 16
    17 18 19 20 21 22 23
    24 25 26 27 28 29 30
    31            

    در انتظار گل نرگس...

    جستجو

    موضوعات

    • همه
    • آرامشم وجود گل نرگس است
    • بدون موضوع
      • دلنوشته
        • نوروز
    • ليلةالقدر

    فیدهای XML

    • RSS 2.0: مطالب, نظرات
    • Atom: مطالب, نظرات
    • RDF: مطالب, نظرات
    • RSS 0.92: مطالب, نظرات
    • _sitemap: مطالب, نظرات
    RSS چیست؟
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس